بسیاری بر این باورند که معابدی همچون معبد ساباری مالا می بایست در پایان دادن به محدودیت های زنان پیش قدم شوند، که این امر مشروط به ایجاد اصلاحات مذهبی از درون جامعه می باشد و نه این که از حکم قضایی نشأت گرفته باشد. شاید برخی بر این عقیده باشند که حکم اخیر دیوان عالی هند مبنی بر ایجاد اصلاحات، به معنای ترویج سکولاریسم باشد، اما در حقیقت، معاند و متضاد سکولاریسم است.
پس آیا قوای مجریه، مقننه نبایستی در امور مذهبی مداخله کنند؟ اگر چنین است، پس چرا در خصوص مواردی همچون ساتی(آیینی مذهبی که در آن زنی که شوهرش را به تازگی از دست داده، در مراسم ختم شوهرش، خودش را آتش میزند)، تبعیض نژادی و طبقاتی و مسئله سه طلاق شفاهی دخالت کرده اند؟ و آیا دخالت دولت و حکومت در این موارد نیز جایز نمی باشد؟ من شخصاً بر این باور هستم که دخالت دولت در این موارد موجه و بر حق است.
حال اگر سوال شود که وجه تمایز این موارد در چیست؟ در جواب باید گفت که این موارد بسیار متفاوت از هم می باشند. قبل از پرداختن به وجه تمایزات آنها، درک سکولاریسم مرسوم در هند با آنچه که سکولاریسم در جوامع دموکراتیک مدرن همچون ایالات متحده معنا می شود (جدایی حکومت از کلیسا و مذهب) بسیار تفاوت دارد ـ البته این موضوع چندی پیش در همین صفحه از روزنامه مورد بحث قرار گرفته است ـ طبق انتظارات، تلاش هند برای برقراری توازن میان مذاهب تحت تاثیر احساسات، علایق و عقاید افراد مختل شده و همین امر در سکولاریسم خدشه وارد کرده است و به ایجاد موقعیتی غیر عادی منجر شده است، به گونه ای که مذهب غالب در کشور هند شاهد مداخلات بی حد و حصر و منحصر به فرد حکومت می باشد. اینطور به نظر می رسد که دولت هند به هندو ها اعتماد ندارد و با نادیده گرفتن و کنار گذاشتن تمام ادعاهایش در خصوص سکولاریسم به اعمال کنترل مستقیم بر نهادهای مذهبی مشغول می باشد.
دولت هند کنترل و مدیریت عبادت گاه های هندوها و مکتب هندوگرایی را در دست دارد و حتی به تغییر آیین های مذهبی نیز می پردازد، تصمیمات اداری و اقتصادی را دستکاری کرده و با ایجاد انحراف، منابع درآمد مختص به هندو ها را در امور دیگر صرف می کند، بر درآمد معابد مالیات وضع می کند، مدیریت نهادهای آموزشی که توسط افراد مذهبی اداره می شوند را بر عهده دارد، با حمایت های مالی از مؤسسات، گزینش افراد برای سمت های مختلف بر اساس ارجحیت های دینی را خلاف و ممنوع اعلام می کند .... هرچند شاید برخی از این امور برای مثال استخدام بدون هیچ گونه تبعیض در مؤسساتی که از بودجه دولتی بهره می گیرند عموماً و از نظر ظاهری موجه و معنادار به نظر برسند اما اینکه این باید و نباید ها فقط برای یک مذهب (هندوگرایی) باشد قابل فهم نیست. مدیران دولتی حرف آخر را در خصوص آیین های مذهبی معابد هندو می زنند و همه اینها در کنار تعصبات سیستماتیک و قاعده دار دولتی قطعاً تحت هر الگو و معیاری، مداخلات مذهبی محسوب می شوند.
اینگونه دخالت های دولتی در امور مذهبی خاص و غیر عادی می باشند. در برخی از کشورها رفتارهای تعصب گرایانه علیه مذاهبی غیر از مذهب رسمی و غالب وجود دارد که در این مورد می توان به کشورهایی همچون پاکستان و عربستان سعودی اشاره کرد. دولت های ایدئولوژی گرا هم بوده و هنوز هم هستند که تا حدودی سکولار (معتقد به جدایی دین از سیاست) می باشند و خیلی بهتر به سازگاری و مدارا منشی با مذاهب غیر رسمی می پردازند (اواخر دوره امپراطوری عثمانی و دبی امروزی). حکومت های سکولاریسمی هم وجود دارند که حاضرند تا به اعمال تعصبات به نفع مذهب غالب در کشورشان تن در دهند( کشور ترکیه در سال های اخیر). اما هند مغایر و متفاوت از همهی اینها به نظر می رسد، تنها جمهوری دموکرات و سکولاری که در امور عبادتگاه های یک مذهب آن هم مذهب اکثریت مردم این کشور (هندوگرایی) مداخله می ورزد. پس دیگرِ اصلاحات مذهبی که در هند به واسطه مداخلات دولتی به وقوع می پیوندند چه آینده ای خواهد داشت؟ آیا همه ما بایستی ممنوعیت آیین ساتی، پست و نجس دانستن گروهی از مردم و سه طلاق شفاهی را بپذیریم؟ بی شک بله. با این وجود، میان این دخالت ها و محدودیتهای معبد ساباری مالا و امثال آن، دو تفاوت وجود دارد. هر دو این موقعیت ها را با نمونه های بارزی هم در هند و همینطور در ایالات متحده آمریکا ـ به عنوان یک جمهوری دموکراتیک که قدیمی ترین و سخت ترین تعهدات برای جدایی مذهب ( مسیحیت) از حکومت را در پیشینهی خود دارد ـ شاهد هستیم.
اول از همه اینکه حکومت در قبال حقوق اساسی و انفرادی شهروندان مسئول است، حقوقی که ماورای حقوق مذهبی هر فرد می باشد. نمونه برجسته از این مورد حکم دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا می باشد و اینگونه عنوان می کند که ایمن سازی ( واکسیناسیون) کودکان را نمی توان تنها به خاطر اینکه والدین آنها واکسیناسیون را مخالف باورهای مذهبی خود می دانند، متوقف کرد. منع آیین ساتی، تبعیض طبقاتی و سه طلاق شفاهی در همین راستا قرار می گیرند و دخالت در امور مذهبی را تماما منطقی و استدلالی برای دولت می سازد تا از این طریق بتواند حقوق انفرادی افراد را تضمین نماید. این موارد، مسائلی هستند که زندگی روزمره شهروندان را تحت تأثیر قرار می دهند و همچنین در قانون اساسی ما قید شده است که حکومت تساوی حقوق برای همگان را تضمین می کند.
ایده اینکه عبادتگاه ها همانند ادارات و یا دانشگاه ها اداره شوند به هیچ عنوان کارساز نخواهد بود. برای مثال دانشجویان دختر پوشیدن لباس طبق میلشان در محوطه دانشگاه را حق خود می دانند و بر آن پافشاری می کنند البته که این خواسته ای کاملاً به جا و درست می باشد. اما در عین حال همین افراد در هنگام ورود به معابد بودا و گورو دوواراهای سیک ها قوانین پوشش این اماکن را زیر سوال نبرده و آن را رعایت می کنند و یا اینکه در مساجد انگلستان رسم بر این است که زنان در ردیف های عقب بنشینند در صورتی که در سیستم حمل و نقل و اتوبوسهای این کشور چنین قانونی مبنی بر جدایی زنان از مردان وجود ندارد.
نویسنده: آقای "بی جیانت جی پاندا" Baijayant 'Jay' Panda ـ عضو اسبق مجلس هند و یکی از سیاست مداران هندی می باشد. تمامی مطالب عنوان شده در این مقاله دیدگاههای خود نویسنده می باشند.
منبع: روزنامه تایمز آف ایندیا مورخ: ۲۴ اکتبر
توضیح: رای دیوان عالی مبنی بر رفع محدویت ورود زنان به معابد بالاخص معبد ساباریمالا باعث گردیده است که هندوهای متعصب آنرا خلاف قوانین موجود و حاکم بر معابد عنوان کنند و اعتراضات شدیدی انجام دهند و خواستار لغو آن هستند اما در طرف دیگر فعالانی هستند که اینگونه احکام حاکم را تبعیض عنوان می کنند و خواستار تساوی حقوق زنان و مردان در همه اماکن، معابد و گروه های مذهبی هستند.
نظر شما